گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان راستان
جلد اول
وزنه برداران

جوانان مسلمان سرگرم زور آزمايی و مسابقه وزنه برداری بودند . سنگ‏
بزرگی آنجا بود كه مقياس قوت و مردانگی جوانان به شمار می‏رفت ، و هر
كس آن را به قدر توانايی خود حركت می‏داد . در اين هنگام رسول اكرم رسيد
و پرسيد :
" چه می‏كنيد ؟ "
- " داريم زور آزمايی می‏كنيم . می‏خواهيم ببينيم كداميك از ما قويتر و
زورمندتر است " .
- " ميل داريد كه من بگويم چه كسی از همه قويتر ونيرومندتر است ؟ "
- " البته ، چه از اين بهتر كه رسول خدا داور مسابقه باشد و نشان‏
افتخار را او بدهد
افراد جمعيت همه منتظر و نگران بودند ، كه رسول اكرم كداميك را به‏
عنوان قهرمان معرفی خواهد كرد ؟ عده‏ای بودند كه هر يك پيش خود فكر
می‏كردند ، الان رسول خدا دست او را خواهد گرفت و به عنوان قهرمان مسابقه‏
معرفی خواهد كرد .
رسول اكرم : " از همه قويتر و نيرومندتر آن كس است كه اگر از يك‏
چيزی خوشش آمد و مجذوب آن شد ، علاقه به آن چيز او را از مدار حق و
انسانيت خارج نسازد و به زشتی آلوده نكند . و اگر در موردی عصبانی شد و
موجی از خشم در روحش پيدا شد ، تسلط برخويشتن را حفظ كند ، جز حقيقت‏
نگويد و كلمه‏ای دروغ يا دشنام برزبان نياورد . و اگر صاحب قدرت و نفوذ
گشت و مانعها و رادعها از جلويش برداشته شد ، زياده از ميزانی كه‏
استحقاق دارد دست درازی نكند